به طورى كه طبق آمار گفته مىشود دو تا سه درصد متولدين به صورت تصادفى نابغه به دنيا مىآيند. البته علل زيادى كه باعث عقبماندگى ذهنى مىشود شناسايى شده است ولى براى نبوغ و تولد كودكى نابغه اطلاعات زيادى در دست نيست. به هر جهت اگر بشر نقش زيادى در ايجاد نبوغ نداشته باشد ولى قطعا در تربيت و پرورش نابغه نقش بسزايى خواهد داشت لذا در مقاله حاضر سعى شده است كه ويژگىهاى نابغهها و عوامل مرتبط با آن و نحوه تعليم و تربيت آنان مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد.
تيزهوشان و ويژگىهاى آنان
براساس تست هوشى وكسلر معمولاً كودكانى كه ضريب هوشى (130 =IQ) به بالا دارند تيزهوش ناميده مىشوند. تيزهوشان را با توجه به ويژگىها و ملاكهايى شناسايى مىكنند كه عبارتند از:
توانايى هوش كلى، استعداد درسى ويژه، توانايى فكرى آفريننده، توانايى رهبرى، ذوق و استعداد هنرى، توانايى حركتى فوقالعاده كه اين افراد سه تا پنج درصد جمعيت هر جامعهاى را تشكيل مىدهند.
كودكان نابغه، برخلاف كودكان عقبمانده ذهنى كه به سادگى خود را نشان مىدهند و اطرافيان مىتوانند به زودى پى به نارسايى ذهنى آنان ببرند، ممكن است تا مدت طولانى قابل شناسايى نباشند و كسى به نبوغ آنان پى نبرد. همانطور كه نابغه بزرگ جهان، آلبرت انيشتن تا سن 30 سالگى نبوغ او آشكار نگرديده بود.
بنابراين به كودكى تيزهوش گفته مىشود كه با كمك فكر و استدلال و استفاده از فرآيندهاى ذهنى عالى بتواند قضاوت صحيح بكند و داراى استعداد خاص در كارهاى خلاقه باشد. لذا نابغه، فردى است كه تيزهوشى، نيروى خلاقيت و داشتن انگيزههاى خاص و با ارزش او را كاملاً از همسالان متمايز مىكند و او توانايى اين را دارد كه سهم و ارزش قابل قبولى در اجتماع خود داشته باشد.
ضريب هوشى بالا مهمترين ملاك تيزهوشان مىباشد ولى عدهاى از متخصصين هوشبهر را تنها ملاك نمىدانند، بلكه قدرت خلاقه و ابتكار، توانايى در حل مشكلات و انجام پروژههاى ابتكارى مختلف را از جمله شرايط تيزهوشى مىدانند ولى به هر حال همه روانشناسان بهره هوشى را به عنوان پايه اصلى و يا لااقل يكى از وسايل مهم شناخت قبول دارند.
هر كدام از متخصصان ملاكها و ويژگىهايى را براى تيزهوشان در نظر دارند از جمله، جيمزگالاگر معتقد است كه كودكان سرآمد از توانايى ذهنى، قدرت رهبرى، خلاقيت، استعداد عالى تحصيلى و سازندگى بالايى برخوردارند.
برخى معتقد هستند كه افراد تيزهوش، معمولاً والدين با تحصيلات بالايى دارند و در بين اين خانوادهها افراد باهوش بيشتر است.
به هر جهت كودكان نابغه نياز به برنامههاى آموزشى خاص و ويژهاى دارند زيرا آنها سرمايههاى جامعه هستند و بايد به تعليم و تربيت آنان همت گمارد تا در آينده آنها مشكلى از مشكلات جامعه را حل نمايند.
كودكان تيزهوش در مقام مقايسه با ساير كودكان در كيفيت زبان، وسعت اطلاعات، استدلال، قضاوت، تمايل به مبارزه در حل مسائل، رد و بدل كردن تجارب و خصوصياتى از اين قبيل برترند. همچنين در راه رفتن و سخن گفتن از ديگر كودكان جلوتر هستند. كودكان تيزهوش كمتر به ديگران متكى مىباشند و افرادى مستقل هستند. از تمامى مطالعات مىتوان استنباط نمود كه تيزهوشان در جنبههاى مختلف از ساير افراد برتر هستند.
در ارتباط با ويژگىهاى افراد نابغه مطالعات وسيعى توسط لوئيس ترمن و همكارانش صورت پذيرفته است كه در كتابى به نام «مطالعات ژنتيكى نوابغ» به چاپ رسيده است. ترمن، اعتقاد بر اين داشت كه نبوغ ارثى است. همچنين گالتون كه مطالعات او در زمينه روانشناسى تفاوتهاى فردى از اهميت خاصى برخوردار است، هوش را ارثى مىداند. كودكان نابغه علاوه بر برترى ويژگىهاى روانى از نظر خصوصيات جسمانى هم نسبت به ديگران برترى و تفاوت دارند